×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

delneveshte

???

عشق تنها تويي

آن زمان كه شيطان بر روي زمين حكمراني ميكند آدمكان گلي نيز سر از آسمانها در مي آورند و خدايي ميكنند.تو مگر نميبيني كه اين اسيران قفس تن به نام تو چه جنايتها وخيانتها كه نميكنند؟وچه فلبها كه نميشكنند؟اگر حرمت نام تو نبود واگر حكمراني از آن تو نبود تمام محبتهاي به اصطلاح خداگونشان را زير سوال ميبردم اما چه كنم كه نام تو در ميان است؟و تو به گردن من حقير حق خدايي داري.تو را به حرمت نامت قسم نيم نگاهي به اين زمين بينداز و ببين چگونه چوب حراج به حيثيت عشق زده اند و به خيال خود توانسته اند ديگران را هم خام اين گنج دهان پركن كنند.ببين چگونه به هر علافه ي احمقانه بر چسب دوست داشتن زده اند و آنرا به قيمت آبرو ميفروشند!ميدانم كه ميبيني،ميدانم كه ميداني وميدانم كه ميتواني اما...!!!چه صبري داري كه لحظه اي به حال خودشان رهاشان نميكني تا ببينند جز مشتي حاك بي جان نيستند. اي كاش طعم عشق را به آنها بچشاني تا بدانند كه هر طپش قلبي عشق نيست تا بدانند هر لرزش دلي نشانه ي دوست داشتن نيست.خداوندا يا مرا از دست اينان نجات ده يا چشم كوري عطا كن كه اين فجايع را نبيند و احساس نكند كه عشق تنها تويي و بس
جمعه 12 شهریور 1389 - 4:37:32 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم