هوای خانه مسموم است
-هوای خانه مسموم است دلم از درد می پیچد نفوس بد نخواهم زد که فصل کوچ تو شوم است
-تو آهنگ سفر کردی دلم پاییز شد پژمرد چه قدر بیچاره غم می خورد که خود را در به در کردی
-سزای قلب من اینست نباید عاشقی می کرد و حالا با هجوم درد دوباره باز خوشبین است
-چه امیدی که بر گردی من از چشم تو افتادم حراجم کن همه یادم در این بازار دلسردی
-تماشا می کنی مسرور شکوه این شکستم را امیدی نیست دستم را بگیری ای گل مغرور
-ببین کوچ غریب تو در این پاییز ناخوانده مرا از هر خوشی رانده دو چشمان نجیب تو
-برو خوش باش میسازم دوباره با غم دوری و با این بغض مهجوری به چشمان تو می نازم
-هوای خانه دلگیر است تو رفتی با خودم تنهام سکوتی وحشی و آرام دلم از زندگی سیر است
سه شنبه 15 شهریور 1390 - 6:20:42 PM